به گزارش مشرق، در دنیای امروز رسانهها و شبکههای اجتماعی واژه تازهای سر بیرون آورده است که به آن «اقتصاد توجه» گفته میشود. این یعنی توجهها را به خودت یا یک موضوع خاص جلب کن و پول دربیار. برخی برایشان سوال است که یعنیچی پول دربیار؟ بله باید گفت که دلیل بسیاری از اتفاقات و سناریوهای رسانهای که این روزها در شبکههای اجتماعی و حتی رسانههای رسمی شاهد هستیم در زیرمجموعه همین واژه قرار میگیرد.
اگر همین اقتصاد توجه را متوجه شوید میتوانید چهارچوبش را دستتان بگیرید و روی بسیاری از وقایع مختلف و یا منش رسانهای افراد مختلف قرار دهید و متوجه شوید که چرا دارد انجام میشود و آن اتفاق لایه اول در خدمت لایههای زیرین خود است.
افشاکن و پول دربیاور؛ دروغ و راستش مهم نیست
روزنامه فرهیختگان در ادامه نوشت: در چندسال گذشته شبهرسانهای به نام «پشت پرده» سر بیرون آورد که توانست با هدف افشاگری از پشت پردههای سینمای ایران به بهانه آشنا شدن مردم با واقعیت چهرهها، مخاطبان زیادی را برای خودش دست و پا کند. استودیو و دکور خاصی هم نداشت. یک فرد بینام و نشان کت و شلواری جلوی دوربین مینشست و از رابطههای مختلف آدمها در سینمای ایران صحبت میکرد و مردم عادی را در تعلیق راست و دروغ بودن این روابط میانداخت، بهمرور قصههایی از بلاگرها نوشت و حتی تلاش کرد موضوعات را سریالی کرده و مخاطب را در تعلیق قرار دهد و حتی با کنار هم قرار دادن تصاویری خوی کارآگاهی خودش را به رخ مخاطب بکشد. ا
افشاگریهای بههم ریخته و راست و دروغی که بیش از آنکه صحت و سقم آن مهم باشد این آورده را برای سازندگانش داشت که توانستند بهدلیل ویو یا آنچه تماشای مخاطب گفته میشود از طریق پلتفرم یوتیوب درآمد هنگفتی را به جیب بزنند. برنامهای که بهنظر میرسد الگوی تازهای برای برخی دیگر نیز شد و حالا این روزها سحر قریشی نیز از همان رویه برای دیده شدن و پول درآوردن پیروی میکند.
یک روز من و تتلو، یک روز من تنها
چند سال پیش بود که سحر قریشی تصمیم گرفت به یکباره از فضای سینمای ایران خارج شود و با یک خواننده پرحاشیه به نام امیر مقصودلو یا همان «امیر تتلو» سناریوی یک نمایش مجازی را بازی کند.
نمایشی که قرار بود نشان دهد این دو نفر باهم ازدواج کردهاند و هر بار قسمتی از آن در شبکههای اجتماعی منتشر میشد و هر بار نقاشی تازهای روی صورت این دو نفر نقش میبست. اگر برای مخاطب چرایی و چگونگی رابطه این دو نفر مهم نشان داده میشد آنچه پشتصحنه این ماجرا بود طراحی رفتارها و نمایشهایی بود که هر بار بتواند رکورد ویدئوی قبل را بزند تا پول بیشتری از این سناریو نصیبشان شود و نهایتا هم پایان این نمایش اعلام شد و خبر رسید که این دو نفر از یکدیگر جدا شدهاند و تتلو در فرم دیگری رفتارهای بیمارگونهاش را برای جذب مخاطب ادامه داد.
و حالا این روزها سحر قریشی دستبهکار شده تا برنامه افشاگری تازهای از ارتباطات و خاطرههای مختلفش در سینمای ایران و حتی تتلو بسازد و نگاهها را بهسمت خودش جلب کند. از پشیمانی و توصیههایش درباره تتو، رفتارهای بیمارگونه تتلو با او و حتی ارتباطات و پیامهایی که او از طرف برخی چهرههای مشهور ایرانی دریافت کرده است.
قصههای سریالیای که قریشی را قرار است دوباره به خط اول رسانههای اجتماعی بازگرداند و مخاطب شبیه یک قصه زرد سریالی مشابه آنچه که پیش از این در مجلات زرد ایرانی در دهه ۸۰ میخواند به شکل ویدئویی تماشا کند. ویدئوهایی که قریشی برای درآمدزایی فقط از طریق یوتیوب آن را منتشر میکند و هر کدام بالای ۲۰۰ هزار بار دیده میشود و معلوم نیست تا کجا ادامه خواهد داشت.
اما هر ویدئو میتواند تا بیش از ۱۰۰ میلیون تومان معادل ۱۸۰۰ یورو برای خانم قریشی درآمد داشته باشد.
خودت را به آنچه مردم نگاه میکنند قلاب کن!
البته سحر قریشی و این دست ویدئوها فقط برای خودشان آورده ندارد، برخی افراد نیز از فرصت دیده شدن این ویدئوها استفاده کرده و سعی میکنند خودشان را مثل ماشینی که یک کامیون یا ماشین امداد بوکسل کرده با آن ویدئو بالا بروند. مثل استاد زبان بدنی که هر بار بخشی از ویدئوهای سحر قریشی را تحلیل میکند تا نشان دهد قریشی چه چیزهایی را راست یا دروغ میگوید و با سوار شدن بر کنجکاوی مخاطب، خودشان را نیز بالا ببرند. چون وقتی موضوعی مورد توجه قرار میگیرد همه نگاهها به آن موضوع و همه اجزای آن جلب میشود.
وقتی گلزار ازدواج میکند. آتلیه فیلمبرداریاش مهم میشود. دفترخانهاش مهم میشود و تا ریز جزئیات مراسم عروسیاش میتوانند از فرصت دیده شدن این موضوع استفاده کنند و دیده شوند. حتی دخترانی که به بهانه ازدواج گلزار ویدئو تولید میکنند، ژست خودکشی برمیدارند، میتوانند خودشان را برای مدتی به رأس اخبار رسانهها برسانند.
ساسی و مداحی؟
صفحه ساسی مانکن، خواننده لسآنجلسی که به موسیقیها و ویدئوهای مبتذل مشهور است به یکباره پستی مداحی منتشر میکند. تمام اخبار خبر از هک این خواننده میدهد. فالوورهایش برای اینکه بفهمند قرار است چه اتفاقی بیفتد لحظهبهلحظه زیادتر میشود.
آنها دوست دارند شاهد زنده داستان ساسی مانکن بعد از سالها محتوای مستهجن باشند و ببینند قرار است سرنوشت این صفحه میلیونی چه خواهد شد. تا اینکه صاحب صفحه اعلام میکند صفحهاش هک شده و حالا دوباره اختیارش را بهدست گرفته است.
اتفاقی که اگر به راست و دروغ بودنش فکر کنید، اشتباه میکنید. بلکه باید به آن شوکی فکر کنید که به مخاطب اینستاگرامی داده شده و با آن چندمیلیونی که راست یا دروغ به این صفحه پیوستهاند و صاحب صفحه توانست با حرکت بسیار کوچکی حسابی مخاطب جذب کند و میزان ضریب نفوذ صفحهاش را بالا ببرد. به همین سادگی!
دعوای ساختگی؛ تبلیغ سینمایی
در دنیای امروز «مرا تماشا کن» درآمد دارد. حالا لازم نیست هرکس خودش درون صفحهاش قرار بگیرد و تا بتواند کسب درآمد کند. ما در دنیای امروز با تهیهکنندگانی طرف هستیم که چند بازیگر مجازی جنجالی جلوی دوربین قرار میدهند و سناریوهای نمایشی با هم و یا حتی جداگانهای برایشان مینویسند و تجهیزات دیدهشدنشان را فراهم میکنند تا از جلب نگاهها به آنها کسب درآمد کنند.
از دعواهای اینستاگرامی گرفته تا قهر و دعواهای ساختگی برخی بازیگران مشهور و حتی زن و شوهرهای سینمایی که قرار است داستان دنبالهدار زردی را بسازند که مخاطب هر هفته شبیه سریال ترکیهای ۲۰۰ قسمتی قدیمی دنبالشان کند. دعوای ساختگی که بسیاری از صفحات زرد نیز در بالا آوردن و پروموت آن حسابی زحمت کشیدند تا مخاطب کنجکاو برود صفحه آنها را دنبال کند تا بتواند از لابهلای پستها و استوریها چشم بچرخاند و ببیند بالاخره این زوج بازیگر قرار است جدا شوند یا نه؟ اما درنهایت متوجه میشود این استوریهای اینستاگرامی قرار است پروژه تبلیغاتی فیلم تازهشان باشد که در صفحات مجازیشان از خیلی قبلتر شروع شده است.
...
«مرا نگاه کن»های فضای مجازی این روزها در هر گوشه و کناری درحال تولیدند. میخواهد سناریوی ساختگی یک مدل آرایش و عروس با جمله «اگر تو خوب بودی که مدل عروس میشدی» باشد که او را یکشبه مشهور کند یا ترند شدن یک آهنگ متوسط دستپایین توسط یک خواننده باشد که قرار است از هر دری حتی کابینت آشپزخانهتان بیرون بیاید.
وقتی چیزی دیده شود به همه آدمهای دیگر فرصت میدهد تا بهوسیله آن هم دیده شوند و همین موضوع را تبدیل به ترند روز و اجتماع میکند و آن الگو تبدیل به پارادایمی اجتماعی میشود برای فعالیت و زیست کردن. اینجاست که یک امین فردین تبدیل به چند امین فردین میشود. چون قرار است داستانهای شگفتانگیز نگفتنی تعریف کند، چون قرار است توجه شما را بخرد!